رجینا مون ، صاحب یک قایق تفریحی یخی سفید شیک ، بهترین دوست خود ، استفانی را دعوت کرد تا به ماهیگیری برود. در مورد پر بودن قلعه کنجکاوی ، جوجه ها تنها ودکا نیستند ، اگرچه امروزه اخلاق مدرن وجود ندارد. زنان زیبا با سرعت کامل به دریای آزاد می رفتند و مردان شهوت انگیز از ساحل و سایر کشتی ها پیشنهاد می کردند که در کنار هم تفریح کنند. در حالی که قایق با امواج پرواز می كرد ، دوستان مشغول انجام كار معمول برای ملوانان بودند - آنها عرشه را خرد كردند ، اما در آشكار كردن بیكینی این كار را بیش از حد انجام دادند و شهوت بزرگ شد. به زودی استاد کشتی به داخل تصاویرسکسی خارجی کابین رفت و مهمان را با ماهی می چرخید که روی کمانش می چرخید ، ماهی می گرفت ، اما بعد در لباس تحریک آمیز و مجلل برگشت. لباس رجینا مون ، به بیان ساده تر ، حتی صحبت در کاباره اسفناک در منطقه چراغ قرمز ، واضح نبود ، نه مانند یک راه راه در حاشیه سرزمین عجایب برفی او با یک دوست در آنجا. گناهکار شیطانی به جسارت عمل کرد: او روی باسن دوستش افتاد ، لیس شورت را لگد کرد ، زبانش را روی انگشتانش لغزید و آنها را زیر جوراب نایلونی مخفی کرد. لزبین محو شده بلافاصله غریزه تنش را برانگیخت ، زیرا او ، روبروی پیاده رو ، به جبهه سقوط کرد و جبهه احمقانه احمقانه رجینا موئون را به سمت وجد فرستاد. زین های عاشقان بارها و بارها وارد دریا شد ، اما یک نیروی نامرئی اجساد لخت را بر روی کف صاف و شسته و لغزنده نگه داشت.