با افزایش سن ، الماس فاکس متوجه شد که آرزوهای لزبین چندان دور نمی شوند. بنابراین ، لزبین بی دست و پا با مردی از همان جنس ازدواج کرد که در یک خانه با فرزندان بالغ زندگی می کند. بابی کندال که به طور پنهانی از پدر فاصله داشت ، دوست دختر کراس را به رختخواب کشید و او را به شبها هل داد و صبح او را از نانوایی بیرون آورد تا گرفتار نشود. سیهداپا میهمان را به اتاق خواب والدینش سوار کرد ، جایی که یک دست مست که مست بود ، مشروب فروشی می کرد. مامان قرار بود همزمان با دو سوراخ زیر کمر خودش را با یک عکسهای سوپر سکسی خارجی dildo گیر بیاندازد ، اما ظاهر یک زن زیبا باعث تغییر برنامه ها شد. هرزنگاری با تعهد متقابل شر همه شرکت کنندگان را مجبور می کند که دهان خود را ببندند زیرا ظاهر اطلاعات ناخواسته باعث توهین به همه کسانی می شود که اسرار را از بستگان دارند.