آنیستون کیرتوکس کارتونی ، سبزه کالیفرنیا ، فرانک را در میخانه ای ملاقات کرد ، جایی که دوستانش او را برای ملاقات درآوردند. این مرد جوان توجه به مدت طولانی بلوند سکسی قاتل را به رنگ قرمز دیده بود ، و او مصمم بود که بیاید و به او فرصتی برای نوشیدن لیوان دهد. دخترک برخلاف دوستانی که با الکل مشروبات الکلی داشتند ، به مسمومیت خود با ظاهری بی معنی پاسخ داد و او شکست ناپذیر و از اهمیت سلطنتی برخوردار بود که مورد غفلت آقایان قرار گرفت. فرانک سرسخت به طرف غریبه خونسرد بالا رفت ، با نگاهی مهربان و باز به او نگاه کرد ، و فروتنی کرد و او را به رقصیدن دعوت کرد. پسر تنها چند لحظه برای خوشحال کردن ملکه یخ ، قلب او را ذوب کرده و به رختخوابش کشیده بود. در حین رقص ، مرد خوش تیپ بوسه سوزاننده برندی آنیستون را بر روی لب گذاشت و پس از سیلی زدن او را ترک کرد و میخانه را ترک کرد. فرانک دویدن ندارد ، دمش بین پاهایش است ، زیرا او می داند که در یک لحظه دخترش در کنار خیابان ظاهر می شود و او به اندازه حضورش در جمع دوستانش سرد نخواهد شد. غریزه پسر ناامید نشود ، عروسک موهای تیره برای عذرخواهی از خانه بیرون رفت ، در آغوش او افتاد و به آنها اجازه نداد كه بروند ، تا اینكه او در یك عمارت عجیب و غریب در طی یك لباس عاشقانه به پایان رسید.