یک بلوند جوان از لحاظ جسمی دچار معلولیت جسمی می شود زیرا دوست پسرش به صورت حرفه ای در بدن سازی فعالیت می کند و ورزشکاران هنگام دیدار با دختران کوچک در گذشته غیرقابل قبول هستند. کودک به آقا خود اشتیاق می کند و تصور می کند که چقدر زود عشق می کنند. خاطره آخرین برخورد جنسی آنها باعث شد تا فکر حذف دیلدوی قرمز مورد علاقه وی از کمد را برانگیزد. استمناء و بازی با دیلدو خیانت برای یک فرد محبوب نیست ، بنابراین بلوند خودش را در رختخواب حس می کند. او متوجه نمی شود که عکس پسرش که در راهرو ایستاده است ناامید شده برای آزادی بیش از یک دختر کوچک. مرد جوانی با چهره دیدن فیلم سوپر خارجی ای بسیار با انگیزه در کنار عیار با شلوار خود و یک فال هیجان انگیز ایستاده بود تا دوست دخترش بتواند او را مک کند. جنس خشونت آمیز آنها به یک تابو تبدیل شد و در نهایت به بچگی رسیدند. بلوند نمی توانست باور کند که او در نهایت تصمیم گرفته است با او لعنتی کند و الاغ یا دهان خود را با اسپرم نپوشاند.