دیمون تیس برای شستن ماساژ در یک شرکت داغ ، جایی که دسته کیرتوکس خفن ماساژ برای کشاورزان بود. پسر به یک خروج نیاز دارد ، اما در اینجا او غافل است که دوست دختر درخشان پدر بزرگترش مهتاب را فاش کرده است. Cutie Olive Glass با آگاهی از ورود مشتری ناخواسته ، سعی کرد صورت خود را بپوشاند. برای این کار ، او یک نشانگر با محل قرارگیری بدن مشتری را روی تخت ماساژ قرار داد. در حین پردازش عضلات ستون فقرات گردن رحم ، مرد جوان مشت محکم او را احساس کرد و سعی کرد بین پاهای خود نفوذ کند و پس از توطئه در پشت او تکه ای از صورت خود را گرفت. وقتی پلیبوی بی قرار ناگهان با یک فیزیولوژی شناسی آشنا برخورد کرد ، کنجکاوی پدر باعث شد تا خدمات او بیشتر شود. پایان آن از استرس خارج شد ، اما بلافاصله به وجود آمد ، زیرا شیطان قول داد کاری انجام دهد اما راز خود را مخفی نگه دارد.