این جوان به تنهایی در سراسر کشور با یک اتومبیل فیلم یکس خارجی سفر کرد. ناوبر وی گم شد و شخصی از آن راه علائم جاده را از بین برد ، بنابراین باید با هدایت یک غریزه طبیعی به حرکت خود ادامه داد. خیلی زود ، راننده با زاغه هایی پنهان شده بر روی سکوی زیر پوشش درختان قرن پیش روبرو شد. ماجراجو به داخل رفت و در آنجا با موارد وحشتناکی روبرو شد و به عضویت وقایع رویایی درآمد. یک زن کثیف با عروسک در دستش جلوی در ورودی نشست ، هرچند که حداقل 20 سال داشت. گریاسنولیا روی زمین خودارضایی کرد و ادرار کرد و بطری مهتابی گل آلود را با دست دوم گرفت. یک مرد جوان به طور شفاهی یک زن بالغ را در یک انبار نزدیک خود راضی کرد. این زوج بوی کثیفی می دادند ، بوی نامطبوع می دادند و اوضاع برای رابطه جنسی مطلوب نبود. جدی تر شدن اوضاع زمانی بدتر شد که رئیس یک خانواده مست ، از کلبه ی خراب شده بیرون رفت و عجله کرد که ادرار دخترش را لیس کند. بابا به همسرش فریاد زد ، لبخند ملایم داشت ، با فرزندانش سرگرم شد و سپس شروع به درمان دختر خود با سرطان کرد. دیدگی ابری از الکل خواستار ورود تازه وارد به باخانالیا بود ، بنابراین پسر عضو را بیرون کشید و دختر بی صدا خود را در آغوش گرفت. اندکی پس از آن ، میهمان توسط نگهبان ناکاف اجاق گاز خانواده ، که از طعمه معمول خسته شده بود ، مورد اصابت قرار گرفت. لواط خانوادگی آخرین کشتی مسافرتی است ، زیرا هیچ چیز در زندگی برای او مقدر نیست.