لنا پاول یک پدر بسیار با نفوذ دارد که می تواند یک عمارت مجلل و محافظ دخترش را در اختیار بگذارد. بابا شخصیت خیلی مهمی است ، او وقت آزاد ندارد اما پول زیادی دارد. به قیمت تاجر ، بسیاری از حرامزاده ها چشم خود را به کسانی که تصمیم به قاچاق فرزندان مقتول داشتند ، نگاه می داشتند. فقط اگر اهرم فشار به ثروتمندان وجود داشته باشد ، آیا بچه ها فکر می کردند که زن نیاز به زندان دارد ، که باید دیر یا زود بیرون بیاید. بچه ها یک تفاوت ظریف را در نظر نمی گیرند - همان عوضی عوضی که دختر عجیب و غریب او انجام می دهد ، زیرا شرایط می تواند در هر زمان تغییر کند. اسیران پس از گذراندن دو روز در زندان ، برای انتخاب اصحاب بیرون می آیند. لنا پاول سینه های آبدار را پاک می کند ، شورت را پایین می آورد و هر نوع مقاربت فیلم خارجی سیکس را تحمل می کند. اگر او به آدم ربایندگان پول اهدا نکند ، او آماده شرکت در یک عیاشی است. جنایتکارانی که امید خود را از دست داده اند به یک باند اعتراف می کنند ، زیرا در آخرین مکالمه خود با کیف پول ، او به وضوح فهمیده بود که یک دلار به افراد شرور تبدیل نمی کند. روددیک مطمئن است که اگر مقدر شود ، از دردسر می افتد زیرا به پیشرفت و تکامل انسان اعتقاد دارد. اما اگر پس از سوءاستفاده مجروح نشود ، دختر چگونه می تواند با پدر حریص برخورد کند؟