نیک ، به عنوان بیمار ، دستورالعمل هایی را که توسط همسر شریفش در یادداشت ها نوشته شده بود ، اجرا می کرد و در سراسر شهر فرار می کرد. سرانجام ، او همسر خود را در خانه در اتاق خواب یافت و در مقابل آینه ای در گردنبند نشان داد. کشاورز به توضیحی نیاز داشت و زن می خواست و می خواست آن را احساس کند. وی با دیدن شور و شوق در چشمان نامزد خود ، پیشنهاد کرد که برای انجام کاری کاملاً متفاوت ، خود را به عنوان هدیه بگیرد. گلوهای او عمیق تر سوراخ شده بود ، مانند شمشیر روی میز نمره ، دستانش به پشت سر همسرش فشرده می شد ، بنابراین به جای پاره شدن از دستانش ، او حتی عمیق تر بلعید. این زوج منتظر رستاخیز یک رابطه نزدیک و رستاخیز یک رابطه عکس سکسی بکن بکن خارجی قبلاً از بین رفته بودند!