پسر عموی جسیکا به دیدن پسر عموی ریکی می رود که مدتها قبل او را دید و در چند سال انتظار نداشت که این زن نازک به یک زیبایی زنانه و نفسانی تبدیل شود و بینایی با آرزو منفجر می شود. یک جوان مطمئن چند هفته قبل از قبولی در آزمون پذیرش در دانشگاه محلی ، با خوشحالی پسر عموی خود را پذیرفت. یک کوکت باریک از ساحل تنها می تواند در خواب یک خویشاوند - قوی ، صادق ، نازک ، زیبا و مهمتر از همه ، قادر به کسب درآمد برای زندگی باشد. بچه ها به دلیل بار کاری سنگین ایجاد شده توسط شهر بزرگ به ندرت در خانه بودند اما به نوعی توانستند یک آخر هفته فراموش نشدنی را در کنار هم بگذرانند. هیجان در حال رشد به یک بوسه تصادفی تبدیل شده و باعث ایجاد یک سری از واکنش های زنجیره ای در بدن زن و مرد ، پر کردن جریان مایعات و هیجان آن زوج را با سرش کرده است. ریکی به سرعت جسیکا را به رختخواب انداخت ، دست نزدیکی را برای نزدیکی گرفت ، سینه های گرانبهاش را با بوسه های گرم پاشید و زن ناعادلانه را در راه فیلم سوپرسکسی بکن بکن خارجی شر سوق داد.