او یک پسر جوان اما فقیر بود ، ثروتمند بود ، اما بالزاک زنی از پیری بود. او زن خوبی است که گفته می شود "در آب های آرام زندگی می کند". پسر یک پستچی معمولی فیلم سوپر خارجی ها بود و اغلب او را ملاقات می کرد. در این روز آفتابی به نزد او آمد و نامه ای را برای او آورد ، اما او دید که بسیار شجاعانه لباس پوشیده است ، و چطور "این حتی بدتر است. او او را در آغوش گرفت و او را در آغوشش گرفت و روی سینه خود قرار داد .در ابتدا پسر گیج شد ، اما وقتی دختر قول داد او را بپردازد. او با کمال میل پیروی کرد سپس او بازوهای خود را در دست گرفت و با فشار بیشتری به سینه خود فشار آورد و او شروع به رشد و تحكیم بیشتر كرد ، و زن خواست كه جوانی طوفانی خود را به خاطر آورد ، سپس از آن مرد خواست كه وارد او شود. او تجربه کرده است قرار دادن آن به درون سوراخ بالغ ، روی دیک داغ او که هر بار عمیق تر و عمیق تر می شد. البته پسر از اوضاع هیجان زده نبود ، اما او صادقانه با ساختن یک زن با اشتیاق نسبت به او ، مثل یک جوان بیست ساله برای او ، به نگور و سفید پول خود را بدست آورد. این زن ، مردان جوان را کاملاً سرگرم کرده و میل سوزش او را برای لذت های جسمی برآورده کرده است.